نقل کرده اند ...
روزی یکی را دیدند که با شیخ ابوالحسن نوری نشسته
و هر دو زار می گریستند...
چون ان کس برفت شیخ نوری به سوی
یاران خود امد...
وگفت: دانید ان شخص که بود؟
یاران گفتند:نه
شیخ گفت:
ابلیس بود حکایت خدمات خود نزد حضرت حق می کرد و افسانه ی روزگار خود می گفت
و از درد فراق می نالید
و چنان که دیدید می گریست و من نیز می گریستم
....
نظرات شما عزیزان:
سلام
وبلاگ بسیا زیبایی دارید
خوش حال می شم به من هم سر بزنید
اگر مایل بودید لینکم کنید و تو قسمت نظر ها بهم خبر بدید که من هم لینکتون کنم
موفق باشید !!
وبلاگ بسیا زیبایی دارید
خوش حال می شم به من هم سر بزنید
اگر مایل بودید لینکم کنید و تو قسمت نظر ها بهم خبر بدید که من هم لینکتون کنم
موفق باشید !!